لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
با محبوبه میرقدیری و دنیای کتابهایش
بهانه ما برای مصاحبه با محبوبه میرقدیری کتاب تحسین شده «و دیگران» بود. کتابی که علاوه بر گرفتن یکی از معتبر ترین جوایز ادبی ایران بارها تجدید چاپ شد.
بهانه ما برای مصاحبه با محبوبه میرقدیری کتاب تحسین شده «و دیگران» بود. کتابی که علاوه بر گرفتن یکی از معتبر ترین جوایز ادبی ایران بارها تجدید چاپ شد. خانم میرقدیری در اراک زندگی میکند؛ کیلومترها دورتر از پایتخت در دنیایی که به آدمهای داستانهایش جان میدهد. زندگی خارج از تهران در تمام این سالها آن قدر برای او رویایی بوده که هیچ چیز نتواند او را از شهر پدری و خاطرههایش جدا کند. با محبوبه میرقدیری درباره دنیای داستانهایش، آدمهای قصههایش و مهمتر از همه «زن بودن» صحبت کردیم.
من، محبوبه میرقدیری
مرداد ماه 1337 در اراک به دنیا آمدم، سال 59 از دانشسرای راهنمایی فوق دیپلم علوم انسانی گرفتم و از همان سال به تدریس مشغول شدم. 11 سال در روستا کار کردم که برایم بسیار خاطره انگیز است و چیزهای زیادی یاد گرفتم بعد هم که معلمی در شهر و سرانجام باز نشستگی.
دنیای زنان از چشم من
خودم زن هستم و هر معضل اجتماعی را از چشم یک زن نگاه میکنم. درست است که سعی میکنم به دنیای مردها هم توجه داشته باشم و یا بچهها اما در درجه اول این برایم مطرح است که این مشکل-هر چه باشد- با ما زنها چه میکند و چه تاثیری بر زندگیمان، شخصیت و روح و روان و حتما جسممان میگذارد.
آدم هایی که خلق کردم
بعضی از شخصیتهای داستانهایم زاییده ذهن خودم هستند . مثلا هما، اکرم و آرا در «خانه آرا» و یا راضیه در «و دیگران» و…و بعضی را هم از روی نمونههای عینی ساختهام، نه از یک نفر به طور کامل؛ از ویژگیهای چند نفر آدم تازهای خلق شده است.
زنانی که هر روز می بینم
هر زنی بر حسب طبقه و موقعیت اجتماعی اش آسیبهای خاص خودش را هم دارد مثلا زنان طبقه پایین بهخصوص در مناطق دور افتاده اغلب گرفتار آداب و رسوم غلط و باز دارنده اند و بعد هم بیکاری، فقر و اعتیاد مردان خانواده که مصیبتش اول از همه دامنگیر زنهای خانواده میشود. طبقه متوسط هم که اکثرا تحصیلات دانشگاهی دارند و لی بیکاری هست و خانه نشینی و در نتیجه گرفتاری بین افکار و آمال مدرن و سنتی. این دو گانگی خودش خیلی مشکل ساز میشود. طبقه مرفه هم مسائل خاص خودش را دارد. اینها اگر بخواهند میتوانند خیلی کارها بکنند. از این قشر در تهران بعضیها را دیده ام که خلاقیت دارند. جلسات کتابخوانی تشکیل میدهند و سعی میکنند از طبقا ت مختلف دعوت کنند . این باعث میشود از حال و روز همدیگر با خبر شوند و خوب، کتاب هم میخوانند و چیزی هم یاد میگیرند.
خیانت و وفاداری
مفاهیمی مثل خیانت و وفاداری در رمان « و دیگران» هست و داستان کوتاه سوغات و نامه برای پروین. دلیل خاصی که نه، ندارد. خیانت بوده و هست و خواهد بود، مختص روابط عاطفی زن و مرد هم نیست. در محیط کاری و جمعهای فامیلی، اغلب میبینیم بهخاطر یک ذره توجه، تشویق ومطرح شدن چطور به هم پشت پا میزنند. بگذریم...
بچه هایی که به دنیا نیاورده ام
من تنها زندگی میکنم و فرزندی که خودم به دنیا آورده باشم ندارم. اما خواهرزادههایم را مثل بچههای خودم دوست دارم و نسبت به زندگیشان حساسم، خیلی.
برای شاگردهایم هم نگرانی زیادی داشتم و دارم. به هر حال مادر نشده ام اما به حال و هوای مادرها خیلی توجه دارم. گاهی غبطه میخورم گاهی هم خدا را شکر میکنم که بچه ندارم.
همه آنهایی که تشویقم کردند
مادرم بسیار خوشحال بود و واقعا افتخار میکرد به این که من مینویسم. خواهرها و خواهر زاده هایم نیز همیشه مشوق من بودهاند و دیگر بعضی دوستان و ناشرم خانم شهلا لاهیجی که در کارشان جدی و دقیق هستند و البته موفق.
هیچ غیرممکنی وجود ندارد
هر زن شاغلی باید بتواند همزمان کار خانه و شغل خودش را هر چه هست مدیریت کرده و سر و سامان بدهد.خانمهای پزشک که تمام وقت کار میکنند چطور با خانواده کنار میآیند؟ اتفاقا خانم رویا شاپوریان اگر اشتباه نکنم پزشک و داستان نویسند. منصوره شریف زاده مدرس دانشگاه و داستاننویس و…به هر حال هر زندگی محاسن و آسودگیهایی دارد و معایب و مشکلاتی. من وقت آشپزی ،ظرف شستن و… به نوشتنم فکر میکنم.
تصور غلط درباره ما
بعضیها خیال میکنند همه نویسندها یک سره موسیقی کلاسیک گوش میکنند، سیگار میکشند، قهوه میخورند و بحثهای هنری دارند. نه، از این خبرها نیست. من بعد از چاپ کتاب چهارم یا پنجمم بود که صاحب یک میز تحریر و صندلی نسبتا راحت شدم. نا راضی نیستم، اصلا. میخواهم بگویم چیزی که مانع نوشتن میشود و بهطور جدی به آدم ضربه میزند مرگ عزیزانمان است و موج افکار و قضاوتهای موذی بعضی آدمهای بیمار. والا در یک خانه شلوغ و روی میز آشپز خانه که چه عرض کنم رو میز چرخ خیاطی هم میشود نوشت.
مردها هم زایمان را تجربه کردهاند
زندگی هر نویسندهای در قصههایش تاثیرگذار است. اتفا قا من قصههایی دارم که از دنیای مادرها میگویند. لازم نیست همه چیز را عینا تجربه کرد. من از درد زایمان هم نوشتهام، بعضی نویسندههای مرد هم نوشته اند.
بیشتر هوای هم را داشته باشیم
از موفقیت هر آدمی چه مرد و چه زن خوشحال میشوم، اگر این موفقیت به حق باشد و به جا.چند وقت پیش خانم دکتر جوانی از من که بیمارش بودم پرسید معرفتان کی بوده و من جواب دادم تابلوی خود شما. یک پزشک زن، فوق تخصص از بهترین دانشگاه. واقعا کیف کردم.
ما زنها باید نسبت به هم حس خواهری داشته باشیم و از هم حمایت کنیم. متاسفم که این را میگویم ولی مردها نسبت به هم با آزاده اندیشی و اغماض بیشتری رفتار و قضاوت میکنند. تمرین میخواهد و خانه تکانی فکر و اندیشه.
اعتقاد ویژه به جوهر ذاتی
به جوهر و جنم و یا ذوق و استعداد خدایی اعتقاد راسخ دارم و البته به بسیار خواندن و نوشتن و...بدون اینها ذوق و استعداد ذاتی راه به جایی نمیبرد. بهجز ابریشم هفت رنگ در زمینه رمان دختری از پرو نشر پارسه- روان شناسی زن نشر قطره-در زمینه داستان کوتاه زن دیوانه روی پل نشر افراز- تحقیق و بر رسی خلخال نشر کاروان- و کتابی که میتواند چیزهای خوبی یادمان بدهد و کمکمان کند برای خوبتر شدن فضیلتهای بزرگ نشر آگاه.
زنان سرزمین من
همه زنها زندگی یکسان و مشابهی ندارند. میشود برای زنهای ساکن شهرهای بزرگ که از خانوادههای باسواد هستند همان حرفهایی را زد که برای زن روستایی مناطق دور افتاده مفید است؟ هر جا ویژگیهای خاص خودش را دارد. در بعضی جاها برای آسودگی زنها باید بیشتر روی مردها کار کرد و...
من در حد وسع و بضاعت خودم زمانی که معلم بودم به شاگردهایم میگفتم اگر توان دانشگاه رفتن دارید حتما رشتهای بخوانید که بازار کار داشته باشد و اگر بی پول هستید و نمیتوانید بروید دانشگاه حرفهای یاد بگیرید، یا کاری که لا اقل پول تو جیبی تان را در آورید، برای ازدواج عجله نکنید و با دقت و عاقلانه انتخاب کنید. زود بچه دار نشوید و کم؛ فوقش دو تا. و دیگر چیزی که همیشه میگویم کتاب بخوانید، ورزش کنید و سعی کنید پساندازی داشته باشید.
زنها خودشان باید به هم کمک کنند. و البته مسئولان و برنامهریزان کشور با برنامه ریزیهای فرهنگی میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند.
5 کتاب به پیشنهاد محبوبه میرقدیری
1) زن دیوانه روی پل ( سوتونگ - ترجمه کیهان بهمنی )
2)دختری از پرو (ماریو بارگاس یوسا - ترجمه خجسته کیهانی)
3)فضیلت های بزرگ (اسپونویل - ترجمه مرتضی کلانتریان)
4) روانشناسی زن ( لوییس- فرانکل ترجمه شکوفه خونساری نژاد)
5) ابریشم هفت رنگ ( بتول صامتی - گردآوری محبوبه میرقدیری)
آثار و جوایز:
مجموعه داستانی «شناس»، کاندیدای کتاب سال 79
پولک سرخ کاندیدای جایزه مهرگان و خانه آرا
مجموعه داستانی «روی لبهاشان خنده بود»
کاندیدای جایزه پروین و رمان سال 84
«و دیگران» برنده جایزه مهرگان
مجموعه داستانی «یک شب دیگر» کاندیدای جایزه مهرگان
دستچین کتاب کیمیای سعادت غزالی
تاریخ : شنبه 90/5/22 | 10:58 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید